ابتدا دو نکته را در جهت شناخت و معرفی هرچه بهتر چهرهی علمی و فقهی رهبر انقلاب اشاره کنم:
1. معمولاً شخصیت علمی کسانی که مسئولیتهای سیاسی و اجرایی را میپذیرند، تحت تأثیر شخصیت اجتماعی و سیاسی ایشان قرار میگیرد و سنگینی سایهی سیاست و امور اداری بر تمام جوانب زندگی آنان احساس میشود. حتی امام خمینی رحمهالله که سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، چند دهه استاد برجسته و شناختهشدهی حوزهها بودند و در سطوح خارج، مجتهدان و مراجع بسیاری را تربیت کردند، شخصیت علمی و عرفانیشان پس از انقلاب تحت تأثیر مقام سیاسی و اجتماعیشان قرار گرفت. رهبر معظم انقلاب هم همینطور هستند. یعنی از بُعد علمی و کارهای حوزوی ایشان کمتر سخنی به میان آمده است.
2. دانش رهبر انقلاب منحصر در علوم رسمی حوزه و بهطور خاص فقه و اصول نبوده و نیست. ایشان علاوهبر دروس حوزوی مثل فقه و رجال که شناختهشده است، در دیگر علوم هم اطلاعات بسیار گستردهای دارند. مثلاً در ادبیات و شعر، تاریخ اسلام، تاریخ غرب و تاریخ جهان و نهفقط به صورت «تاریخ نقلی»، بلکه به صورت «تاریخ تحلیلی» کار کردهاند.
معمولاً درس ایشان با یک حدیث اخلاقی و یک موعظه یا نصیحت رفتاری شروع میشود. توجه ایشان به این مسأله بسیار مهم است. فکر میکنم جمعآوری آنها میتواند یک منشور طلبگی و حوزوی باشد.
جهاد ابتدایی جایز است
انتخاب موضوعات ایشان در درسهای خارج، نشاندهندهی دغدغهی عمیقی است که ایشان نبست به شرعی و فقهی بودن کامل ادارهی امور کشور دارند. مثلاً بحث جهاد از آن بحثهایی نیست که خیلی تفصیل یافته باشد. متأسفانه فقهای شیعه هیچگاه متصدی امور سیاسی-اجتماعی نبودند ولذا طبیعتاً به مواردی مثل جهاد که جنبههای سیاسی-اجتماعی دارد، کمتر توجه شده است.
رهبر انقلاب توجه ویژهای به این موضوع داشتند. مثلاً یکی از مباحث مربوط به ولایت فقیه که در کتابالجهاد هم آن را بحث میکنند، این است که آیا «جهاد ابتدایی» در زمان غیبت هم ممکن است؟ یعنی آیا جهاد ابتدایی مشروط به حضور امام معصوم علیهالسلام است یا نه؟ اینکه هر فقیه عادلی میتواند این کار را انجام دهد، مخالفینی دارد. حتی امام رحمهالله که به ولایت مطلقه قائل بودند و در «کتابالبیع» و «تحریرالوسیله» تصریح کردهاند که ولیّفقیه از تمام اختیارات حکومتی امام معصوم علیهالسلام برخوردار است (مگر مواردی که استثناء شده باشد و دلیلی بر استثناء آن وجود داشته باشد) در کتاب تحریرالوسیله میفرمایند که یکی از موارد استثناء، جهاد ابتدایی است و در این تأمل وجود دارد که فقیه در زمان غیبت بتواند «جهاد ابتدایی» بکند. از طرفی فقیه برجستهای مثل مرحوم صاحبجواهر با جواز «جهاد ابتدایی» در زمان غیبت مخالف بوده و یکی از استدلالهای مهم ایشان عدم امکان وقوع این مسئله است. یعنی اصلاً چنین چیزی واقع نخواهد شد که فقیهی در زمان غیبت لشگر یا سلاح و تجهیزاتی داشته باشد و امکان جنگ و فرماندهی برای او پدید بیاید! اما به یاد دارم که رهبر انقلاب در همین درس خارج، این احتمال را رد کردند و با دلایلی اثبات کردند که جهاد ابتدایی در زمان غیبت و توسط فقیه عادل و باکفایت ممکن است و این را نظر أقوی دانستند.
درسهایی مبتنی بر تحقیقات قبلی
یکی از خصوصیات درس آیتالله خامنهای این است که از قبل، رئوس اصلی درسها را مینویسند و من یادم هست که «کتابالجهاد» را که درس میدادند، نوشتههای خودشان همراهشان بود. بهطور خاص یادم هست که در مباحث جهاد به مناسبتی ایشان بحث از صابئین کردند که آیا صابئین جزء اهل کتاب هستند یا نیستند؟ این از مباحث مشکلهی فقهی است. ایشان بهطور بسیار مفصلی این بحث را مطرح کردند و این نشان از تسلط بر مبانی فقهی و تاریخی و مطالعات عمیق گذشتهی ایشان دارد.
نکتهی دیگر آنکه درسهای ایشان از یک پیوستگی معنیدار منطقی برخوردار است و ترتیب بحثهای ایشان ابتکاری بوده است.
ایشان به کیفیت جهاد که رسیدند (فقها مبحثی دارند راجع به بحث کیفیت جهاد و اینکه چه کارهایی در جهاد جایز است و چه کارهایی حرام) به بحث «إلقاء سمّ» در بلاد مشرکین پرداختند که بحث معروفی هم هست. در همان سال 1369 ایشان نظر خودشان را در بحث سلاحهای هستهای اعلام کردند و القاء سم در بلاد مسلمین و استفاده از سلاحهای مخرب و کشندهی شیمیایی و هستهای را به دلایل فقهی دارای اشکال دانستند و همان موقع ادلّهی فقها را کاملاً بررسی کردند و به عنوان یک نظر فقهی جدی و نه یک شعار سیاسی و اجتماعی آن را ارائه دادند. ما الان بعد از بیست سال ملاحظه میکنیم که ایشان دوباره بر همان مواضع تأکید دارند و هر وقت بحثی در این باره پیش آمده، ایشان تأکید فرمودهاند که از دیدگاه فقهی و شرعی با مسألهی سلاحهای هستهای مشکل داریم. این از جهت ثبات در تصمیمگیریهای ایشان هم مهم است.
تفریع فروع و ارتباطهای بدیع
نکتهی دیگری که در این زمینه وجود دارد، حاکمیت «فقه حکومتی» بر درسهای ایشان بود. در واقع به دلیل همان انزوای تاریخیای که بر فقهای شیعه تحمیل شده بود، در بیشتر موارد یک روحیهی فردگرایی بر فقه ما حاکم بود. فقه ما فقه فردگرا بود، ولی ایشان به دلیل روحیاتی که داشتند، با یک نگاه حکومتی و به صورت سیستماتیک فقه را میدیدند و از این جهت میتوانستند بین فروع مختلف فقهی ارتباطهای جالب و بدیعی را برقرار کنند. این خصیصه یک آموزش و نظریهی خوبی برای مطالعهی فقهی است که چگونه میشود تفسیر فقه با فقه کرد و با برقراری ارتباط میان فروع مختلف فقهی به نظریات جدید فقه حکومتی دست یافت؟
پایبندی به فقه جواهری
پایبندی ایشان به فقه جواهری بسیار جدی است. ایشان در مباحثی که ارائه میکنند و اظهار نظرها کاملاً مقیدند که به همان روش قدما بحث کنند. در واقع ایشان به فقه سنتی پایبند هستند و به سنّت اجتهاد تقید دارند. بعضیها نظریات جدیدی را مطرح میکنند، اما نظرات آنها از روحیهی فقهی لازم برخوردار نیست. ایشان کاملاً به رعایت اصول و مبانی سنت اجتهاد پایبندی از خودشان نشان داده و تلاش میکنند که تمام نظریاتی که دارند، تنها در چهارچوب فقه جواهری ارائه شود.
البته ایشان بارها هم طلاب جوان را سفارش و نصیحت کردهاند به اینکه در ارائهی نظریات جدید شجاعت بیشتری از خودشان به خرج دهند. میگفتند شما طلبههای جوان حتماً در چهارچوب ضوابط و اصول شناختهشدهی فقط جواهری کار کنید، اما اگر در این چهارچوب فکر و تحقیق کردید، از ارائهی نظر جدید إبایی نداشته باشید. حتی به خاطر دارم آن موقعی که قرار بود مجلهای به صورت فارسی منتشر شود و تحقیقات فقهی طلاب جوان را به زبان فارسی و به زبان جدید ارائه کند، بسیاری از دوستانی که در این زمینه مسئولیت داشتند و به دنبال راهانداختن این جریان بودند، نوعی نگرانی داشتند از اینکه چه واکنشهایی را در حوزه خواهند دید. رهبر معظم انقلاب اما سفارش میکردند که نگرانی نداشته باشید و از ایجاد چنین کرسیهای آزاداندیشانهای حمایت کردند تا شکل گرفت. ایشان میفرمودند که حالا شما خیال نکنید که هر نظری که میدهید، باید منجر به صدور فتوا شود. شما یک مطلبی را میگویید و نفرات بعدی میآیند و آن را نقد و تحلیل و تکمیل میکنند تا إنشاءالله در آینده بتواند مبنای صدور فتوا قرار بگیرد. این ترویج آزاداندیشی و نوگویی در عین تقید به ضوابط و اصول سنت شناختهشدهی اجتهاد از خصوصیات درس ایشان بود و جرأت اظهار نظر جدید را به شاگردانشان القا میکردند.
ایشان در روش فقاهت خودشان کاملاً پایبند به گذشتگان هستند و از سنت اجتهاد جواهری تخطی نمیکنند، اما این به معنی عدم توجه به لزوم برخی تغییرات در شیوهی تدریس و شیوهی تحصیل در حوزه نیست. ایشان، هم نسبت به ویرایش و پیرایش کتب درسی نظر داشتند و هم در روش تحصیل و تدریس بارها اعلام کردند.
مبانی اجتهادی در علم رجال
از ویژگیهای دیگر درس خارج فقه رهبر معظم انقلاب که کمتر به آن توجه میشود، «مبانی رجالی» ایشان است. انصافاً اجتهاد در رجال کمتر صورت میگیرد، ولی من این را در دروس ایشان دیدهام. یعنی کاملاً محرز است که ایشان در علم رجال متبحر بوده و دارای مبانی خاص هستند. به عنوان نمونه در بحث پذیرش یا عدم پذیرش اصحاب اجماع، قاعدهی مشهور (أجمعة الإصابة على تصحیح ما یصحّ عنهم) یکی از مباحث دنبالهدار علم رجال است، به این معنی که آیا حرف فلانشخص (لا یرسل و لا یسند الا عن صفته) را میپذیریم یا نه؟ و آیا توصیف او و روایت او کافی است یا نه؟ من مکرراً میدیدم که ایشان بر اساس مبانی کارشدهی علمی، اظهار نظر ثابتی راجع به اصحاب اجماع و برخی از کتب مورد بحث مثل جعفریات، اشعثیات و ... داشتند و معلوم بود که کار عمیق و جدی در این حوزهها کردهاند و اظهار نظرهای روشنی در این زمینه داشتند.
تحولگرایی به عنوان یک الگو
نکتهی مهمی که روی آن تأکید دارم، توجه ایشان به «تحول در امور حوزه» است. اشاره کردم که ایشان در روش فقاهت خودشان کاملاً پایبند به گذشتگان هستند و از سنت اجتهاد جواهری تخطی نمیکنند، اما این به معنی عدم توجه به لزوم برخی تغییرات در شیوهی تدریس و شیوهی تحصیل در حوزه نیست. ایشان، هم نسبت به ویرایش و پیرایش کتب درسی نظر داشتند و هم در روش تحصیل و تدریس بارها اعلام کردند. انصافاً این تحولاتی هم که در مدیریت حوزهی علمیه در این سالها اتفاق افتاده است، عمدتاً ناشی از تأکیدات، رهنمودها و پیگیریهای ایشان است و همین که حوزه دارای یک سیستم مدیریت مشخص شد و مراحل درسی و مراتب علمی مشخص پیدا کرد، از برکات توجه خاص ایشان به این مسائل است.
واکنش در برابر سؤالات و اشکالات
نوع تدریس ایشان نیز جالب توجه است. بالأخره ممکن است که در میانهی درس کسی سؤالی بپرسد که چهبسا بیربط و نابجا باشد. این موضوع همیشه در درسهای حوزوی اتفاق میافتد. اتفاقاً یکی از جذابترین بخشهای درس نیز همینجا است که استاد چه واکنشی از خود نشان میدهد. اولاً ایشان با سعهی صدر کامل با نظر مخالف برخورد میکردند و با آرامش ویژهای به سؤالکننده توجه میکردند که خود این موضوع جرأت سؤالکردن و انتقادکردن در درس را به انسان میداد. البته در این گفتوشنودهای طلبگی از مطایبهها و شوخیهایی که در میان علما مرسوم است، زیاد صورت میگرفت و این خودش درس را باطراوات، شنیدنی و جذاب میکرد. یادم هست که یکی از دوستان در درس حاضر میشد اما معمولاً مطالعهنکرده سؤالاتی مطرح میکرد. حضرت آیتالله خامنهای به سؤالات پاسخ میدادند. چند بار که سؤالات رد و بدل میشد، به عنوان مزاح میگفتند: «حالا شما اجازه بدهید من آنچه را که مطالعه کردم بگویم و شما چیزی را که مطالعه نکردید باشد برای جلسهی بعد.» یا به خاطر دارم که در موردی به یک نفر گفتند: «حالا شما به حرفهایی که من زدم فکر کنید، شاید خدا به دلتان انداخت که حرف حق را بپذیرید.» یا مثلاً کسی اگر یک حرف خیلی عجیب و غریبی پای درس میگفت که تا به حال فقها نگفته بودند و با موازین فقهی خیلی سازگار نبود، ایشان میگفتند: «اجماع همهی فقها با فرمایشی که آقای فلانی داشتند، شکسته شد» و اینطور درس را شیرین و جذابتر میکنند.
توجه به مسائل اخلاقی
از دیگر نکات مهم دیگر، توجه ایشان به مسائل اخلاقی و معنوی است. معمولاً درس ایشان با یک حدیث اخلاقی و یک موعظه یا نصیحت رفتاری شروع میشود. توجه ایشان به این مسأله بسیار مهم است. همیشه آغاز درس را به بیان تذکرات بسیار مهم اخلاقی و حوزوی اختصاص میدهند. فکر میکنم جمعآوری آنها میتواند یک منشور طلبگی و حوزوی باشد.
شهید بزرگوار مجتبی صالحی
وقتی برنامه امتحانی ثلث دوم رو دادن به بچه ها و خواستن پدرشون امضا کنه اون
رو ..زهرا صالحی غم دلشو گرفت!اخه اون باباش شهید شده بود و بابایی نداشت
که برگه شو امضا کنه...وقتی ناراحت میره خونه با دل شکسته به خواب میره و پدر
رو توی خواب میبینه ..بابا ازش میخواد که برگه شو بیاره تا امضا کنه و زهرا این
کاررو میکنه...وقتی از خواب بیدار میشه و برگه امتحانیشو میبینه متوجه میشه که
بابا واقعا .... نوشته بود: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کر
ده بود.علمای اون زمان از جمله آیت الله خزعلی صحت این موضوع رو تایید کردند
..همچنین امضا توسط اداره آگاهی تهران بررسی شد و معلوم شد امضا خود شهید
است..نکته دیگه این که برای امضا از رنگ قرمز استفاده !رنگی که جوهرش مربو
ط به هیچ خودکار و خودنویسی نبود
امضای شهید رو برای دوستان میذارم..
+ هشدار سردار قاسم سلیمانی، سرباز فداکار آیت الله العظمی خامنه ای، به غرب منتشر شد: «هر چتربازی که قرار است از هواپیما هلی برن شود، هر تفنگداری که قرار است از ناوها پیاده شود، هر کماندویی که قرار است از با نفربر وارد شود، یادش باشد که قبلاً تابوتش را سفارش داده باشد، شامات (سوریه) خط قرمز انقلاب اسلامی است، همان جایی که میتواند معراج ما و گورستان شما باشد
+ کمبود ِ محبتت را به اشتراک بگذار با نامحرمان که آنان این "برهنگـے افکارت" را هزاران لایک خواهند زد . تاسف بار است حال و روز کسـےکه تشنه ے نگاه دیگران باشد .
+ زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به مرگ است . . .
+ شهید عزادار نمی خواهد، شهید رهرو می خواهد. شهید موحد دانش
+ دوران طلبگی خاطره های زیادی رو به همراه داره ولی یه خاطره ای که برای همه طلبه ها همیشه موندگارمیشه خوردن تخم مرغ های نهار و شامه!
+ به فکر نمازت باش،مثل شارژ موبایلت..... با صدای اذان بلند شو،مثل صدای موبایلت.... از انگشتانت برای ذکر استفاده کن،مثل صحفه کلید موبایلت..... قرآن را همیشه بخوان،مثل پیامک های موبایلت..... لحظه ای تأمل......لطفا دوباره بخونید!!
+ تو میتوانی روسری نصفه نیمه ات را هی برداری و دوباره بذاری.میتوانی گاهی بادبزنش کنی.میتوانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود.میتوانی شلواری بپوشی که دمپایش تا صندل ات 20سانتیمتر فاصله داشته باشد.میتوانی جوراب هم نپوشی.لاک هم لابد خنک کننده است.بستنی هم لیس بزن روی نیمکت پارک.بوی ادکلنت هم میتواند تا ده متر پشت سرت تعقیبت کنند.
+ دیروز حسن را به جنــــــگ و امروز حسیــــــــــن را به صلــــــح دعوت می کنند آری آنان که برای رهبرشـــــان تعــــــــیین تکلیف می کنند از جنس کوفــــــــیان اند (!) پیش مرگ ولـــــــــــــــــی ولــــــــــــــــی ندارد! چه علــــــــــــــی باشد چه سیدعلــــــــــــــی...
+ در آینده ای نزدیک نگاهی به دور و برت بینداز یک وقت هایی می شود که خودت را تنها چادریِ- کلِ خیابان می بینی لبخند بزن، رو به آسمان کن و بگو: خدایا ممنونم که بهم اجازه دادی بین همه ی این آدمای رنگ وارنگ یه دونه باشم. شک نداشته باش که این یک فرصتِ ویژه است تا برایِ او (خدا) هم یکی یک دانه باشی..
+ در زمانی که شأن و ارزش، به لباس و ماشین است ، تـــو چادری بمان، ثابت کن ارزش واقعی این است .