شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت دماسنج

گمنام

+ شهيد عزادار نمي خواهد، شهيد رهرو مي خواهد. شهيد موحد دانش
شهادت زيبا ترين نعمت کبريايي ست که خداوند تنها براي مومنين طريقتش محيا مي سازد ولي در واقع چند تن وجود دارند که از شهادت يک جمله براي استخراج استشهادي از برش فعل را از پس قافيه جدا ساخته اند؟
استشهادي گفتم چه آسان است ولي شهيد شدن افتخاريست که به مويد آن تنها توانستم دلم را به آغوشش باور کنم
شهادت دريست در صدف عريان و خود سپرده به امواج اقيانوس است که تنها طالبش جرات زدن تن به تلاطمي را دارد که محيايش با اين سکان به ظاهر معلق که هر لحظه بيم افتادن در است خود را به قعر و خطر اقيانوس خروشان دهد شهادت مال و نسيب کسيست که به راز شکفته صدف و غرش اقيانوس ايمان دارد و با يک حيدريم خود را به امواج با ايمان به يمن يافتن صدف به آب ميزند و نصيبش مي شود چون فقط ايمان بعلاوه يک قطره اشکش را قيمتش
را در رخ صدف خروش اقيانوس ول شکسته سکينه باور کردم و گفتم حسين جان باورت کردم روقيه جان گوشهاي بشکفته ات را در رخ صدف ديدم ابوالفضل جان اشکت را که آرام آن لحظه که مصلحه ديدي و اتشام شنيدي ديدم خريدار دارد و حسين را آن موقع که غرش کرد که اگر ايمان و معرفت و دين نداريد باور کردم که اقيانوس همه اين کمالات را جمعا در نهان دارد پس از چه ترسم که بر من هويداتر از بعد از قيامت است شهادت تمثيل کربلايي مرام
آن است قطره هويت العتش رقيه علي اصغرها هست آن صدف دل زينب و آن روي از ديده محرم نگرفته روقيه است که از دل پدر با خبر است آن موج خروشان ابو الفضل و آن اقيانوس بي منتهي ولايت معصومينيست که قرعه بنيان و اساس اسلام را در يد حسين قرارداد تا اين سخن که عاشورا و تا سوعاست که اسلام را حافظ گشته بر رخ تاريخ تا ابد بي حيايي بي ولايت از آن گريزان است ولايي بر داشته ات افتخار و نداشته ات را حکمتي که به عقل سل
سليمت واداده شده که من عقل سليمم را در قبول امر به معروف و نهي از منکر و حيدري يک بسيجي قائم به دم يا علي يک حسيني مرام چون سيد علي يافتم و از بيان عقل ناقصم بر خود مي بالم که جرات بيان اندکي درک و تجربه و زيادت تن به اقيانوس خروشان زده ولي حيم بيش از عقل سليم 34سله ام ايمان دارم و از اين آزادگي در انتخاب به ياد سخن مولايم سيد الشهدا و جنم و ولايتمداري ابوالفضل المدار مي بالم
سوالي که پاسخ همه جوابهايم بود وقتي حرف حساب زده شد سخنوري مسخره است آقا کيوان استشهادي مثلا
احسنت حاجي
گمنام
ممنون خون شهدا جان
خطبه 5 نهج البلاغه:لما قبض الرسول اعظم ص و خاطبت العباس ابن حرب في ان يبا يعاله بخلافته اي مردم!امواج فتنه را با کشتي نجات در هم شکنيد. و از راه خلاف و پراکندگي بپرهيزيد. و تا جهاي فخر و برتري را بر زمين نهانيد. رستگار شد11111آنکه: با ياران به پاخواست؛يا کنار ه گيري!نمود و مردم را آسوده گذاشت(خطاب به اهل فتنه کروبيها و موسويها)
اين گونه زمامداري (اون آقاي مشايي)چون آب بدمزه اي است و لقمه اي؛ گلو گير!!!!!!!است. و بدانيد و هوشيار و لاجرا بايد پاسخگوي ولي حي تان شويد!!آنکس که ميوه را کال و نارس بچيند(ولايت در برابر جهان آزاديخواه و مستظعف و منتظر امام معصوم مهدي موعود عج)بايد پاسخگو در پاسداري اطز حقوق سپرده به
او که حقا و با بصر صرف و يقين منصف و اقرار خبره مجتهد و تاريخ و جمع منشور اعلم و اقرار صريح و ضمني بر عقلانيت و اعلميت در کنار ديگر مايهتاجات يک ولي اعلم و راهبر جامعه مسلمين و آرزاديخواهي که به بنيان ايمان به وحدانيت و حضور امام معصوم هرچند در پشت پرده منظور ولي ظهور و بيان همچو رسول الله در برابر جبرئيل و 2560 در حيطه و مرتبه اي که هنوز جهان حقيقت بر جهان جاهليت و استثمار به خود باوري و استيلا
به جهلي که متاسفانه قرنها بعد از آخرين حکومت اسلامي(اميرالمومنين علي ابن ابي طالب اسد الله و تنه شجره طيبه )اين دومين حکومت به معناي حقيقي و عملي و ذاتي و مفهومي است که بر بنيانها و خواستگاههاي اميرالمومنين که بر پايي حکومتش را ملتزم به جزم و رسوخ بر اذهان خيرجوي غتفل از حقيقتي بود که متاسفانه بيعت مداري خيلي دور تر و بيعت شکني رسمي متدوال و جهالت و منارقين و ناکثين و جاهلين و دشمنان و کفار همه
چشم استثمار و بلعيدن همه نيکي هايي که موعود نظر مولي بود و جهليتي که مولا را از وجود دشمنان بيشتر مي آزرد مجبور به سخن با چاه کرده بود ولي دوستان بسيجي و حيدريم والله که فزت به رب الکعبه و ندا و فقان از اهل جهالت که ولايت را بيعت دستي ولي قلبا(زبير)در دلبندگي دنيا و مقام بودند مي توانيم بگوييم
لااقل \ضرت آقا ثمره پنج تن آل ابا و دوازه معصوم جهان خلقت به عنوان عالم عادل و مرجع جامع الشرايطي که با بنيانهايي که متذکر شديم سکان اين حرکت موعود الهي را در زمان پشت پرده ولايت معصوم ولي در اجراي ملزومات عينا و عملا دستورات وحي و بيان امام معصوم است که در جامعه فعلي با همه نيکي ها و همه ظلمها و شرايطي که اولين حکومت اسلامي به حکميت و حاکميت و خلافت مولي الموحدين امام اول که رسول الله اذعان به تو
تواتر مستند و مقرر و شرايط حلم و سلامت و عيني و غيبي و مکتوب و تشريح و تواشيح خلافت و ولايتش حقيقت و ملزم جهان اسلام بود خود بر اساس بنياد دموکراسي در پهنه تئوکراسي عمل و آن را بنيان نهاد تا به خلق ثابت کند مي شود بر دين بود و سياستمدار بود و مي شود سياستمدار بود عصمت را محفوظ از خصايص افضل شرايط ذبح فظيلت و غناي الهي را از آنئحکومت مجزا و جهان آزاديخواهي که همين پنج تن آل ابا نياز به حکومت اسلامي
بر حکومتي که در عين صلاحيت به مسائل و مراتب سياستي که همچو جماعتي که گفتيم مولي امير المومنين با آنها مواجه بود منارقين ناکثين و منافقين و جاهلين و خوارج و کفار و حق فروشي و امروعاث و معاويه هاي زمان (موسوي آقاي ....الخ)مي شود بيعتمداري (زبير)حيدري هم جست و بر آن بنيانهاي حکومت اسلامي را بنيان و اساس را بر سياستي که محارم و مواضع و معارف ديني را هم بدان پايبند بود و الخ
حال مي بينيم هزار و اندي گذشت و شاهان پي ستمکاران و بي لياقتان آمدند و جز به فکر مشروعات کاغذي به بهترين شکل که شرط نزول حضرت قائم عج را توسل صرف به دعاي ظهور و تعجيل در حضور است (صفويه)حکومتي اسمي اسلامي ولي باتشکيلات و رکي و خواستي و مشهورا و مکتوبا و مورجان و آشناي خلايق عالم که امروز ديگر ايران حکومت ياسياست ديني محدود به مرزهي ايران ولايت محور اسلامي تعريف نمي شود
ولي به جرات مي گويم دول استثمارگر و کافر و زور گير و جهل افشان چون آمريکا آرزوي چنين ايدولوژي اداره در اداره و حکومت تئوکراسي را به نحوي ولي تنها شکلي که باطني که دل به دلدار 2560 نباشد در حد صرف نام مي ماند ولذا براي بقا و آبروي حکومت مبتني بر ولايت فقيه به عنوان اصل محرک و معنويت و دين به عنوان قوه محرکه همه و همه بايد بر اصلوب اداره اي باشد که موجبات تکرار آئين قبل از قرن نوزده کليساهاي مغرب زم
زمين و فروش بهشت کاسبي مسئوليني که به دليل عدم درايت و اعلميت و حاذقيت و مرتبتهاي لازمه يم ولايت فقيه است در زمان زمامدار نبودن معصوم امام غايب حضرت وليعصر که امروز ولي مطلق و مصلح حاج سيد علي حسيني خامنه اي درست علاوه بر معظلات و شوارح دشمني ها و عدم شعور و قبول اصول اصلي و گاهي عدم حرکت مبتني بر شور و تصميمي که رکن آن تصميم حول محور عقلانيت و بگويم اين منبع که با حضور اعلمين حکومت تئوکراسي و دمو
دموکراسي ولايت محوري که روزي نه چندان غريب1357 امام خميني ره براي بنيان و حيطه گذاري سرزمين بر بنيادي الهي محور و الهي منشانه و معصوم طلبانه(حکومت امير المومنين علي ع)اين انقلاب را به پيروزي رساند و امانت ولايت را تا زمان تحويل بر لايق و ساخته و داشته حضرت بقيت الله العظم عج که تا لحظه حضورش و براي ايجاد حضورش از پشت پرده غيبت شرايط حضور و رجوع و اداره را به کرم و اطاعت و راه و زحمت و خون دل و چه
نکبت نسبتها که برازنده وجود خودخواه و نامبارک خود اين جماعت ظالم که اينهمه برهان و عدله و شواهد و عوالم و مکسوبات و مکتوبات و مشهودات مبتني بر قبول هر عقل سليم و واقع نگر چه در جبهه اسلام و آزاديخواه و مستضعف ولي بيعتمدار به حرمت ادرکني به لياقت و کرامت و حرمت نام حيدر نشان دادند که ديگر زبير يکي بيش نبود و ما امروز جان فدايان رهبري ايثارگر که خود به دليل عدم حس اقواگرانه ظلمت محور دولت خواهي فقط
يک صفت ولايتي حقيقي که بنيان نهادش به لفظي که عينا(من يک انقلابي بيش نيستم)به دنيا ثابت کرد مي شود حکومت کرد و ديانت را محفوظ و حرمت داد مي شود ولي حي و نايب صاحب حقيقي حکومت تئوکراسي دموکراسي نشاني بود که با همه جاهلين پيرامونش در حول محورش آزاديخواهي (به تبعيت قيام و عدل خواهي که قصد اثبات زمامداري حکومت بر وجود حقه ولايت معصوم است که در نبود وجود فيزيکي اعلم ترين و اصلح ترين و در نبودش شوراي ره
رهبري که همان ولايت جمعيست تنها لايق اداره جامعه و جهاني است که آزادي حسيني و پرورش حربن هاي زياعي و با غيرت زناني چون زينب کبري و سياستمداراني چون امام سجاد و عالملني چون امام کاظم و رفئت معصومي چون امام هشتم و آخر بازي وجود مصلح ترين و آخرين معصوم پس پرده بودنش با توجه به همه عدله و تواشيح و تواتر اعلام و مدروکات اعلم ظهورش نيست بيش از چند و اندي
ولي نه معصوم ولي در تدوين و اجراي لوازم و شوارح و معروف امريات ممنوع منهيات و اعلام شرايط و يژه به دم مسيحايي حکمي حکومتي عارض و قائل مي شوند و ائتلا و اعتبار و حقيقتي که اگر برخي مسئوليني که حتي در حکومت خود امام معصوم مولي اميرالمومنين علي ابن ابيطالب س نبود خالي از لوث ناخلف مسئوليني فاسد که ديانت و حفظ کرامتي که خدمت در جوار ولي که اگر ذره اي انصاف داشتيم تنها کميتش نسبت به حکومت معصوم همين اص
اصل معصوميت که به معني عدم گنهکاري چه صغير و ناچيز و چه کبير و ظلم گونه از سوي خدا بر وجود مبارکشان خواسته شده که از بدو خلقتشان از ذات مطهرشان به دور باشد)حضرت آقام سيد علي حسيني خامنه اي (والله هستيم را به فداي نيت و هميت و عدل و انصاف و حرکتي که در نزد و ديدگاه ستار العيوب و نگاههاي منصف و مناررق و منکر و متخاصم و جاهل و نامبارک منافقين و معدودي که و جودشان به کل همه آن جهان مستکبر و زير استثما
جهان خواران خود و ملت خود را پس داده و از اسلام به دنيا ذلت و بدنامي و شهوتراني در شاهان سابق همين طرزمين کنوني که شاهان امور مملکت را تحويل اجنبي يا حول محور تصميم اجنبي و مکارم را تنها در لوح و قامت استثمار جهان خوار و پيشرفت و هستي را تنها در قبول استثمار فرهنگي ديني غيرتي هميتي هستي نگري انسان منشي همه را دو دستي تقديم جهان مستکبر مي ديدند و کردند آنچه لايق متفکرين ومتحملين اين
سياست ظالمانه که امام خميني بيانگر قدرت و هميت روحانيت و فوج اعظيم ره رو ولايت و روحانيت مبارز مي بود و نشان اين حقيقتي که هنوز هم جهان شيطان مدورانه قصد باورش زا بر ملت معصوم ايران زمين داشتهو اينکه ديگر ملت به روحانيت و در راس اعلميت و هميت ادغام ديانت مببتني بر ربوبيت مطلق و عملکرد رسالت حضرت خاتم و تجربه اي که جهان ولايت براي چنين روزهايي
که به دوران ظهور معروف و مشهود بر انظار و مکتوبات علماي راستين و وعده هاي الهي(که جهان را ظلم و دوجبهه جهالت و ذنوب در برابر تئوکراسي سياسي و هدايتگري و آماده سازي يا زمينه آرائي ظهور ولي معصوم و موعود از براي ترويج و استقرار عدل و انصاف و حکومت يکپارچه مذهبي(مدينه منوره افلاطون)در نويد ظهور متيقن الظهورش بر جامعه منتظر نويد و اشتياق ظهورش آنها را به پيروي و اطاعت و عمل به نصايح و گاها احکام حکومت
حکومتي که متاسفانه به دليل نفوذ جاهلين استثمار شده در حکومت اسلامي که امروز ولايت محوري جزئي از اين نام مکرم و مقدس جمهوري اسلامي ايران گشته(جمهوري اسلامي ولايت محور ايران)انشا الله در مجلس ما با توجه به ايمان حداکثري بر بنيان و نياز و عملکرد و نجاتي و عابرو و موقعيتي که استقلال آزادي جمهوري اسلامي نه شرقي نه غربي جمهوري اسلامي را از شعار به واقعيت رساند فقط بايد بگيم آقا امام عزيزم اي آنکه
و هستيم قدرم وجودم باورم بر تواناييهام و لفظي که تو به من آموختي که ارش خدا را به لرزه در مي ـورد وقتي تو از او با يک ادعوني نجيبانه و به واسطه ولي معصومي که تو را چهره پنهان و ساجد حاظر و ناظر با کفايتيهايش تو را از ذريه ات امام مکرم سيد علي حسيني خامنه اي س راضي داشته مي باليم که ولي ما توانست طي طريقي کند که با کمترين فاصله از ولي معصوم
گر او هست حقا من نيستم و سپهرش به حايي رساند کام در نيستي هست شد آري دوستان در اين شبها خصوصا شبهاي ليله القدر به جايي رسيديم که از خداوند براي اعطاهايش به ما ملتي که دوش شا دوش و بدون شکوه از نبود حضور وجود ولي معصوم در پي ولي منصوب خودمان و شرعي ما که شرع و عقل سليم بر آن صحه و اصليت و حقيقت مي بخشه به جهان ثابت کرديم
رهبر ما گر معصوم نيست و از خطا هم مبري نيست با توکل به جدش مولي اميرالمونين ع و رفعت امام هشتم س و روي به خون گشته مجاهدان خوش بيعت و انشا الله به برکت حيدريون با کرامت و جواناني که در روز پيروزي اين انقلاب که امروز لو لوي ولايت بر روشنمايان نمود خدايا شهداي ما عالي مقام هستن مقامشان متعالي تر بفرما خدايا ملت ما در برخي از اين برهه ها ما را تنها در پيرويها و اطاعتها قرار دادند ولي شکرت امروز با يق
ايماني هزار برابر براي آنها به خانه برکشتند خدايا ما را درخدمت به اين ملتي که تنها پناهگاه و تنها اعتمادشان بر باباي يتيمان روزگاري و امروز پدر فرزانه جهان آزاديخواهي است که به کرم عنايات و توجهات صاحب اصلي اين حکومت که بيرقش به امانت در کف يدان با غيرت و معلم و مقرر بر تکليف جذم و دفع از سنخ و جاذبه مولي علي که دو نيرويي گردانده اين حکومت را زنده بدار تا روزي که ما حيدريون جرات حضور در سپاهي که ب
به يمن معرفت و حضور دل و جنم و عمل به شرع و منهيات و جاذبه ها و دافعه ها و کمالات و تمام اموري که جزئ روحيه جاذبه حضرت آقا امروز بر ما جاريست ما را در صف منظم در پشت المدار و سردار سپاه مهدي عج ابوالفضل جنگ با استثمار و استبداد و استنکاف و جازدن منافقين و منارقين و ناکثين و مناديان آزادي زير بيرق شياطين و خود و ميهن فروشي و دنييايي که در حقش جفاست مولايمان ولي
حي مان سيد علي حسيني خامنه اي حفظ الله عنه و هستيم به فداي آن معرفتي که به من آموخت تا با اکسير شهادت و سعادت و قدرت و کسوت و سلامت در زير بيرق ولايت خود را استشهادي او و حيدري صف پشتيبان المش خدايا لطف رستگاري و سربازيش دادي جرات بده تا از تو بجويم آنچه خودت در نيت و باطن و خواهشم خواندي در اداي دين به ولي حيم و اداي تکليف به ولي آخرالزمانم مهدي عج روسفيد و در بيعتم تا لحظه شهادت استوار و به همين
ايمان و يقين و عترت و شهامت و کسوت و معرفتي که از باطن و شواهد ولايت در وجودم نهادي و نکرد اين تکليف را در قبالم ادا جز همين ولي مطلق ولي معصوم نايبت سيد علي حسيني س من نمي دانم در چه حال و احوالي بودم ولي يقين دارم اگر الان درجايگاه استواري قرار دارم به آن معرفت ولياقت و کمال استفاده از دعا و طريق جنم و اختيارم در من نمودي غول بده با شهادت از من که قيمتش حقيقتا مرگ در بستر نيست عطايم کن و رهبرم ر
زا بر فهم و درک و جرات و خشم و عطيان بر دشمنان اسلام و تشيع را که امروز نيلوفرانه در من منور نمودي به آن طريق لياقتش يعني شهادت در عين بيعتمداري چون سلمانها و ابوذرها و نه زبيرها و طلحه ها و عايشه ها مبادا اسيرم کني و مرگ بي معرفتان و بيبصيرتان چون شمربن زل جوشن نصيبم کني و آخرين دعا خدايا ملت ايران را به يقين حقيقي از ولي حيشان نائل و مقام حيدري بيعت ذا نسيبشان بگردان آمين يا رب العالمين
الهم العجل لوليک الفرج کيوان گيتي نژاد
گمنام
سلام عليكم . ممنون جناب گيتي نژاد از بابت پيام هاي زيباتون .
جوانان ما وشهادتشان حسيني بود ومقام حسين سالار شهيدان نزد مصطفي ص در باب پنج تن آل ابا اينگونه فرمود من سرور فرزندان آدم هستم وبرادرم علي سرور عرب است و فاطمه سسرور زنان بهشتي و دو پسرم حسن و حسين س سوران جوانان بهشتي
ساعت دماسنج
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top