پيام
+
توي خيبربوديم.عصربودوپل راتصرف كرده بوديم.من مجروح شده بودم.حميدراديدم كه داشت نيروهاراهدايت مي كرد.يادش افتادنمازظهرش رانخوانده،سريع وضوگرفت وآمدقامت بست وجايي نمازخواندكه درتيرس بودوامكان داشت فاجعه اتفاق بيفتد.اماحميدچنان باطمانينه وآرامش نمازش رامي خواندكه من دردم را فراموش كرده وفقط به او خيره شدم.حتي وقتي هم روي برانكاردگذاشتنم تاببرنم،برگشته بودم وبه نماز خواندن باآرامش حميدنگاه مي كردم.

* هاتف *
91/5/24
گمنام
آقاي نظمي از همرزمان شهيد
خادمة الشهدا
يادشون گرامي...
گمنام
سلام عليكم يادشون گرامي باد ....